شادی و شادمانی

      وقتی صحبت از شادی می شود خود بخود یاد تفریح می افتم و بلافاصله کارتون پینوکیو در ذهنم تداعی می شود که هر وقت می رفت خوش گذرانی یا شهر بازی می رفت گوشهایش شبیه خر می شد. همواره در طول دوران کودکی این ذهنیت را داشتم که که اگر زیادی خوش بگذرانم بازی یا تفریح کنم خر می شوم. بنابراین روز بروز زندگی را جدی تر گرفتم ویکی یکی تفریحات از زندگیم کمرنگ ترشد. در واقع  شادی و تفریح مثبت و سالم نه تنها برای من برای خیلی های دیگه از شادی و سرگرمی های ناسالم قابل تفکیک نیست.

در واقع شادمانی نوعی هیجان مثبت و یکی از هیجانات اساسی بشری است. شادمانی  به رضایتمندی احساسات مثبت، بهروزی یا بهزیستی (سرور و سرخوشی درونی و ذهنی) و زندگی معنا داراشاره دارد. شادی می تواند باعث بهبود عملکرد جسمانی، شناختی و روانی انسان شود و با بهبود سیستم ایمنی و سلامتی ارتباط مستقیم دارد. پس با توجه به ماهیتی چند وجهی ازجمله  فیزیولوژیک، روانشناختی، اجتماعی و معنوی  می تواند با کیفیت زندگی ارتباط داشته باشد.

شادی را خوشحالی وسرور (هیجانی مثبت)، نداشتن افسردگی و اضطراب(هیجان منفی) و رضایت از زندگی  تعریف می کنند که دو مورد اول عوامل درونی  و مورد سوم به عوامل بیرونی اشاره می کند. با این حال شادی متضاد افسردگی نیست ولی استرس دشمن درجه یک شادی است و می تواند از بین برنده شادمانی و باعث سوق دادن فرد به سمت بیماری و کاهش ایمنی شود. در حالی که افراد شادمان به ندرت بیماری های تنی ، روانی و روان- تنی از جمله بیماری های قلبی ، تنفسی و… سردرد های مزمن تنیدگی و افسردگی را تجربه می کنند و با فراغ خاطراز بیشترین ظرفیت ذهنی و مغزی خود در یادگیری و یاد آوری و نو آوری بهره می گیرند. همچنین  انسان های شاد احساس سرزندگی بیشتری می کنند، راحت تر تصمیم می گیرند، ارتباط و روحیۀ مشارکت  بیشتری دارند و نسبت به دنیا و افرادی که با آنها زندگی می کنند احساس رضایت می کنندو کمتر تمایل به مواد مخدر و الکل دارند.

از دیدگاههای زیر بنایی شادمانی می توان از دید گاه لذت گرایی اشاره کرد که قدمت آن به چهارقرن قبل از میلاد باز می گردد. فیلسوفان یونانی هدف زندگی را تجربه لذت  ( لذتهای جسمی تا علایق و پیشرفتهای فردی) و به حداکثر رساندن آن تعریف می کردند و شادکامی را  فقط لحظات لذت بخش زندگی می دانستند که بسیاری از روانشناسان نیز ازاین دیدگاه تبعیت می کنند.

 در مقابل، دیدگاه های معنوی مبتنی بر ادیان شرق و غرب وبسیاری از فلاسفه و روانشناسان از جمله فروم شادکامی را ملاک خوشبختی نمی دانند ومعتقدند  رفع نیازها و موفقیت نمی تواند به تنهایی باعث شادکامی شود(همان داستان پینو کیو)؛ بلکه اتصال عمیق به ارزش های وجودی و تعهد به آنها و تلاش برای رسیدن به کمال، احساس عمیق شادی و اطمینان را به دنبال دارد. معنویت باعث بهزیستی روانشناختی می شود. شش جنبه بهزیستی روانشناختی عبارتند از: خود مختاری، نمو فردی، پذیرش خویشتن، هدفمندی زندگی و روابط مثبت. لذا دیدگاههای لذت گرا و معنوی گرچه قابل تمایز هستند ولی با هم همپوشانی دارند.

به طور کلی الان متوجه می شویم که شادی های زود گذر، بیرونی ، مبتنی برلذتهای جسمی، آسان و….با لذات معنوی که درونی، عمیق و پایدار مبتنی بر لذت های روانی و معنوی نظیر مراقبه، ارتباط با طبیعت، دوستی، عشق، محبت، قدردانی متفاوتند. اخیراً اثبات شده که این دونوع شادمانی از نظر هورمونهای مغزی نیز متفاوتند. لذتها مبتنی بر ترشح دوپامین است که با افزایش بیشتر باعث افزایش اعتیاد می شود یعنی در مرحلۀ بعدی سطح استفاده از آن لذت را باید بیشتر کرد تا ارضا کننده باشد. برای همین خوردن، مصرف الکل و مواد مخدر و دیگر خوشگذرانی ها  مستلزم افزایش مصرف می شود. در حالی که شادمانی های درونی و معنوی باترشح بازدارندۀ سرتونین است که مانع افزایش بیش از حد دوپامین شده که باعث عمق شادی و پایداری آن می شود. پس برخلاف تصور کودکی فقط لذات و شادی های مادی سطحی است که باعث خر شدن پینوکیو می شد.

دیدگاه سوم، دیدگاه شناختی است که براساس دو دیدگاه دیگر بنا شده و معتقد است تفکرات و شناخت انسانهاست که دایره ای از هیجانات و خلقیات  را بوجود می آورد. یعنی در واقع اتفاقات بیرونی نیستند که مارا خوشحال یا ناراحت می کنند بلکه نحوۀ تفکر ما و برداشت ما از آنهاست که حال مارا بد یا خوب می کند. اینکه خود را تحت تأثیر وقایع بیرونی هستیم که پایدار و غیر قابل کنترل هستند ما خود را قربانی میدانیم و به ناخشنودی ما منجر می شود. و برعکس از چنان قدرت درونی برخورداریم که سوار برسرنوشت و اتقاقات بیرون باشیم و بدانیم اتفاقات ناپایدار و قابل کنترل هستند با افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس به ما خشنودی پایدار و رضایت از زندگی می دهد.

خبرخوب

   شادمانی از دو طریق مشاوره و آموزش قابل ارتقاء است که زیر بنای آن این است که:

  • انسان شادمانی را  انتخاب کند.
  • آموزش در سطح شناختی بسیار موثر است . اینکه افراد یادبگیرند که به چه طریقی شادی را برای خود ایجاد کند.
  • جلوۀ آموزش ها در سطح رفتاری است یعنی اینکه فرد قادر باشد که آموخته های خود را به کار بندد.

البته عوامل وراثتی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی و شخصیتی، اعتقادات مذهبی، تفریح، رضایت شغلی، سلامتی، وضعیت تأهل و جنسیت نیز برمیزان شادی و شادکامی موثر است.

 

منابع

ایرانمنش، م؛ رجایی، م.(1399). رابطۀخانه نشینی بر اثر شیوع ویروس کرنا و تجربه شادکامی ناشی از مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان(مطالعه موردی شهر کرمان( . فصلنامه دانش انتظامی کرمان، سال 11شماره 33 پاییز 1399.

عندلیب،س؛عبدی،م؛نشاط دوست،ح.(1397).تدوین بسته درمانی شفقت به خود در بیمارن افسرده و مقایسۀ تأثیر آن با درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت بر نشخوار ذهنی،شادمانی،امیدو شاخصهای فیزیولوژیک در بیماران افسرده.دنگاه آزاد اسلامیواحد اصفهان دانشکدۀ علوم تربیتی وروانشناسی.

نویسنده مقاله

دکتر معصومه محسنی

من مشاور تخصصی خانواده و ازدواج هستم برای آشنایی بیشتر با من و زمینه های فعالیت هایم به صفحه شخصی من سری بزنید.

دیدگاهتان را بنویسید