چگونه بر زندگی خود تسلط داشته باشیم
کنترل خود چیست؟
کنترل خود می تواند مانند یک نبرد سخت احساس شود. خواه مقاومت در برابر وسوسه خوردن یک برش اضافی کیک باشد که به طور ناراحت کننده ای سیر هستید یا خودداری از ارسال پیامکی عجولانه، تلاش برای همسو ماندن با اهداف بلندمدت ما در لحظات وسوسه انگیز واقعی است. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که صبح ها ابتدا به سراغ تلفن خود می روید، علیرغم اینکه می دانید تمرکز شما را برای روز مختل می کند.
به همین دلیل است که تسلط بر انگیزه های شما فقط در مورد اراده نیست – اگر اینطور بود، تا الان کار می کرد. این بسیار بیشتر در مورد تمرکز بر “چرا” شما – ارزش هایی است که می خواهید به آنها احترام بگذارید و در این فرآیند با خودتان صبور و دلسوز باشید. شما نمی توانید خود را به تسلیم وادار کنید، اما می توانید به تدریج خود را با عشق شکل دهید.
یک مطالعه در سال 2024 که در مجله Current Opinion in Psychology منتشر شد، نشان می دهد که آنچه افراد دارای کنترل خود را متمایز می کند، توانایی آنها در استفاده از سه نوع استراتژی است.
- استراتژی های موقعیتی
استراتژی های موقعیتی شامل انتخاب یا تغییر محیط شما برای حمایت از تلاش های کنترل خود است. به جای تکیه صرف بر مقاومت داخلی، می توانید محیط اطراف خود را برای کاهش وسوسه ها یا آسان تر کردن انتخاب های سالم تغییر دهید.
به عنوان مثال، سارا را تصور کنید که می خواهد وقت خود را در هنگام کار در خانه معنادارتر کند. او متوجه می شود که کار کردن در نزدیکی تلویزیون اتاق نشیمن اغلب منجر به حواس پرتی می شود – ممکن است با یک قسمت از یک نمایش شروع کند، اما به سرعت به تماشای سریال تبدیل می شود و او را با عدم پیشرفت خود احساس ناامیدی می کند.
برای مقابله با این موضوع، سارا یک فضای کاری اختصاصی در اتاقی آرام و دور از تلویزیون و سایر حواسپرتیها ایجاد میکند. با تغییر محیط خود، او وسوسه تماشای تلویزیون را کاهش می دهد و خود را برای تمرکز و بهرهوری بیشتر آماده میکند.
این رویکرد کنترل خود را کمتر به مبارزه مداوم با انگیزه های شما تبدیل می کند و بیشتر به طراحی محیط شما برای کار به نفع شما تبدیل می کند.
- استراتژی های توجهی
استراتژی های توجهی شامل تغییر تمرکز از وسوسه های کوتاه مدت به اهداف بلند مدت است. زمانی که توجه خود را به سمت خواسته های عمیق تر مانند حفظ سلامت خوب یا امنیت مالی معطوف می کنید، به طور طبیعی جذابیت لذت های آنی را تضعیف می کنید.
به عنوان مثال، سارا که می خواهد روی رشد شخصی خود نیز تمرکز کند، احساس می کند که پس از کار در مقابل تلویزیون خود استراحت کند، حتی اگر می داند ترجیح می دهد آن زمان را صرف مطالعه یا کار روی یک پروژه پرشور کند.
یک استراتژی توجهی که سارا می تواند استفاده کند، ایجاد یک گوشه مطالعه مشخص در اتاق نشیمن او است و آن را از نظر بصری جذاب تر از تنظیمات تلویزیونی او می کند. هنگامی که وارد اتاق می شود، توجه او بلافاصله به صندلی دنج و انبوهی از کتاب ها جلب می شود و او را به یاد هدف بلندمدت خود می اندازد. این تغییر تمرکز به او کمک می کند تا فعالیتی را انتخاب کند که با ارزش های او همسو است، نه اینکه به طور پیش فرض به راحتی کوتاه مدت تماشای تلویزیون روی آورد.
- استراتژی های ارزیابی
استراتژی های ارزیابی شامل تغییر نحوه تفسیر یک موقعیت وسوسه انگیز است. به عنوان مثال، سارا می تواند با فکر کردن، موقعیت خود را بازسازی کند: “من نوعی فرد هستم که به زمان خود ارزش می گذارم” یا “اگر روی کار خود تمرکز کنم، احساس رضایت و آرامش واقعی خواهم کرد، نه اینکه استرس داشته باشم. من این کار را نکردم.” این افکار مبتنی بر هویت به او کمک می کند تا فعالیت های دیگر را در طولانی مدت ارزشمندتر ببیند و مقاومت در برابر وسوسه تماشای تلویزیون را آسان تر کند.
استراتژی های ارزیابی همچنین می تواند شامل “تفکر آینده اپیزودیک” باشد که شامل تجسم مزایای آینده اقدامات شما است. با تصور اینکه بعداً چه احساسی خواهید داشت – چه افتخار به خاطر انتخاب سالم باشد یا تسکین از اجتناب از یک انتخاب بد – می توانید جذابیت پایبندی به اهداف بلندمدت خود را افزایش دهید. این تغییر ذهنی نه تنها کنترل خود را افزایش می دهد بلکه حس هویت شما را به عنوان کسی که اولویت خود را به سلامتی خود می دهد، تقویت می کند.
بیشتر بخوانی: رابطه شخصیت و موفقیت
زمانی که استراتژی های ارزیابی کافی نباشد، بسیاری از افراد به اراده باز می گردند. این سرکوب تلاشگر عملی است که می خواهید انجام دهید، مانند مجبور کردن خود به ورزش حتی زمانی که احساس نمی کنید.
“اراده ضعیف، دشوار و ناخوشایند است. محققان مطالعه سال 2024 پیشنهاد می کنند که این باید به عنوان “آخرین راه حل” برای تنظیم کنترل خود در نظر گرفته شود.”
باز هم سارا را تصور کنید، که ممکن است از اراده خود برای ماندن در پشت میز استفاده کند و در برابر تمایل به روشن کردن تلویزیون مقاومت کند. با این حال، این کار می تواند خسته کننده باشد و راهی پایدار برای حفظ کنترل خود در طول زمان نیست. در عوض، سارا با تمرین منظم سه استراتژی دیگر، می تواند کنترل خود را طبیعی تر و کم فشارتر کند.
به یاد داشته باشید، فقدان کنترل خود شما را ضعیف نمی کند. مبارزه با انگیزه ها یک تجربه انسانی است، نه یک شکست شخصی. کنترل خود هرگز قرار نیست در مورد محرومیت باشد – بلکه در مورد آزادی انتخاب های خود و رهایی از الگوهایی است که شما را عقب نگه می دارند، تا زندگی ای را که سزاوارش هستید، بسازید.